
اگرچه از نقطه شروع «زیست»، یعنی مطالعاتش کمتر از دو سال میگذرد، اما در این مدت آزمایشی توانسته نمره قبولی بگیرد. بازارهای اینترنتی زیادی بر پایه وب در حال فعالیت هستند؛ اما کمتر بازاری را میتوانید بیابید که کار تخصصی خود را عرضه کالای ایرانی اسلامی قرار داشته باشد.
محمد ولیان پور و دوستانش در زیست تمام سعی خود را در این جهت قرار دادهاند که بتوانند کالای ایرانیاسلامی را رواج دهند. آنها معتقدند که بخش عمدهای از عدم فروش کالای ایرانی به ضعف فرهنگی برمیگردد و برای رفع همین مسئله به فعالیتهای فرهنگی دیگری جز «صرفا فروش» نیز میاندیشند. گفتگو با محمد ولیانپور را با ما همراه باشید.
هدف شما از عرضه کالای ایرانی در بستر فضای مجازی چه بود؟ این کار از کجا شروع شد و ایده آن از کجا به وجود آمد؟
دغدغهای که در زمینه کالای ایرانی – اسلامی داشتم از همان ابتدای ورود به زندگی مستقل و خریدهای ازدواج و بچه دار شدن و… تشدید شد. به هرحال وقتی فرد به بازار میرود و سعی هم دارد که کالای ایرانی و منطبق با سبک زندگی ایرانی اسلامی تهیه کند، در این وضعیت بازار قطعا با مشکل مواجه میشود؛ یا چنین کالایی را پیدا نمی کند، یا به سختی پیدا میکند و با فروشندگانی مواجه میشود که تمایلی به فروش این کالاها ندارند و به لطایف الحیل انواع خارجیاش را پیشنهاد میدهند.
درنتیجه دسترسی به کالای ایرانی مشکل است و به راحتی انجام نمی شود؛ یعنی عملا اگر فرهنگ سازی هم بشود و مردم بخواهند کالای ایرانی – اسلامی را در هر دو بعدش، یعنی هم ایرانی بودن کالا و هم مطلوب بودن کالا ازلحاظ فرهنگی و سبک زندگی ایرانی اسلامی تهیه کنند، عملا نمی توانند.
این وضعیت، دغدغهمان را تشدید کرد و به دنبال یک مرکز و مرجعی بودیم که بتوانیم به راحتی هم کالای ایرانی اسلامی را بشناسیم و هم تهیه کنیم.
البته در آن زمان کارهایی هم انجام شده بود و چندین سایت اینترنتی به وجود آمده بود که بعضی کالاهای ایرانی را به صورت جسته وگریخته معرفی میکردند؛ ولی اگر همان کالا را میخواستید تهیه کنید، تازه اول مشکل بود؛ چون جایی برای عرضه کالا پیدا نمی کردید و این سایتها هم صرفا توصیه کننده و معرف بودند.
اینجا تحلیل دیگری پیدا کردیم که کار صرفا فرهنگی و توصیه و ترویج استفاده از کالای فرهنگی جواب نمی دهد و باید حتما مراکزی برای عرضه بی قیدوشرط این کالاها هم وجود داشته باشد تا دسترسی پذیری به این کالاها راحت باشد.
از این گذشته این کارهای فرهنگی عمدتا ناقص و غیرمستمر بودند، چون منابع مالی پایداری نداشتند؛ بنابراین به این نتیجه رسیدیم که این کار اگر یک پیوست اقتصادی یا به تعبیری پلن اقتصادی در کنارش نداشته باشد، جلو نخواهد رفت و ابتر خواهد ماند. همان طور که پیش بینی میکردیم اکثر این کارهای فرهنگی هم متوقف شدند و سایت هایی که کالای ایرانی را ترویج میکردند به جایی نرسیدند. ما از ابتدا متوجه این آسیب بودیم و سعی کردیم معرفی و عرضه کالای ایرانی اسلامی را در کنار هم داشته باشیم.

کار شما چه تفاوتی با فروشگاههای آنلاین فعلی دارد؟
شاید در اصل معرفی و عرضه کالا مشابهت داشته باشد؛ اما در اصل موضوع محوری، یعنی قید ایرانی و اسلامی بودن کالا تفاوت دارد. ما سعی داریم به مرجعی برای کالاهای ایرانی در چارچوب سبک زندگی ایرانی اسلامی تبدیل شویم و حاضر به فروش کالا به هر قیمتی نیستیم. چون خاستگاه قضیه فرهنگی است و کالا را در راستای ترویج یک ارزش و یک نیاز ملی، معرفی و عرضه میکنیم.
برخی از سایتهای بزرگی فعلی هم گاهی در کنار فعالیتهای اصلی خود کمپین هایی مثل کمپین خرید کالای ایرانی ایجاد میکنند که البته به نظر میرسد از باب خالی نبودن عریضه است.
ارزیابی کرده اید که در ایران چقدر فروشگاه اینترنتی داریم؟ و فروشگاه هایی مشابه فروشگاه شما که با همین گستردگی محصولات را عرضه میکنند در چه وضعیتی هستند؟
تعداد فروشگاههای آنلاین که به حدود 3000 سایت میرسد و تعداد سایت هایی که به صورت غیرتخصصی کار میکنند، یعنی محصولات متنوعی دارند هم نسبتا زیاد است.
اما در موضوع کالای ایرانی، در ابتدای شروع کار ما در حدود 20 ماه قبل، تقریبا هیچ فروشگاه اینترنتی محصولات ایرانی وجود نداشت. البته در حین اجرای کار و پیشرفت کار، مجموعههای دیگری هم به وجود آمدند که همین کار ما را به شکل هایی مشابه دنبال میکردند که اکثرا به نتیجه نرسیدند.
ولی مجموعه هایی که کار را مستمر و پیگیر انجام داده باشند و بتوانند رشد مستمر داشته باشند تقریبا نداشته ایم. البته ما فکر میکنیم که این عرصه به قدر کافی گسترده است و از وجود مجموعههای مشابه استقبال میکنیم؛ چون تعدد کار در این زمینه درمجموع به فرهنگ کالای ایرانی و سبک زندگی ایرانی اسلامی کمک میکند و درنهایت به نفع همه است.
علت این شکستها را چگونه ارزیابی میکنید؟ خیلیها تصمیم به شروع حرکت در این مسیر را دارند، ولی ماندگاری ندارند. مشکل از سرمایه اولیه است یا مسائل دیگری وجود دارد؟
سرمایه اولیه هم مهم است، چون به هرحال سرمایه قابل توجهی در ابتدای کار موردنیاز است. البته ما دیدیم مجموعه هایی که خیلی پرقدرت شروع کردند و ازلحاظ سرمایه هم بعضا متصل به مراکز دولتی بودند، ولی با قوت کافی جلو نمی رفتند و بعضا هم با توقف شارژ مالی متوقف شدند.
ما هم یک آسیبی که پیش بینی میکردیم همین بود که در ابتدا سراغ مراکز دولتی جهت تأمین سرمایه نرویم؛ برای این که بتوانیم کار را خود بنیاد و خودجوش جلو ببریم و بعد که به نقطه ثبات رسیدیم بتوانیم به سراغ سرمایه گذار و جلب حمایتها برویم.
هنوز هم بحث تعامل و همکاری با مراکز دولتی و حمایتی را شروع نکردید؟
الآن تقریبا به نقطه ثبات رسیده ایم و میتوانیم با قوت از کار رونمایی کنیم. ما حدود 18 ماه پیش سایت موقت را ایجاد کردیم و کارها را بر روی آن انجام دادیم. مدتی ماه با این سایت کارکردیم و پس از آن سایت و دامنه اصلی مدت را از تیرماه امسال بالا آوردیم و در این مدت هم فروش آزمایشی را شروع کردیم.
آسیب شناسی این فضا را بیشتر برای ما باز کنید؛ کسانی که در این موضوع ورود میکنند دچار چه آسیب هایی میشوند؟
به طورکلی بازار دیجیتال قدری ناشناخته است و هنوز عموم مردم با آن انس نگرفته اند. علاوه بر این فروش دیجیتال در ایران مقداری به انحصار فروشگاههای پیشگام و بزرگ درآمده و سهم عمدهای از بازار را در دست دارند و اگر بقیه بخواهند وارد این عرصه شوند کارشان سخت خواهد بود.
گذشته از این سایتهای فراوانی برای فروش اینترنتی ایجادشده اند که بدون تخصص در این زمینه صرفا در کنار فروشگاه فیزیکی ایجادشده اند؛ یعنی هرکس که فروشگاه فیزیکی دارد، در کنارش یک سایت هم میزند که تعدد سایت هایی با خدمات پایین باعث سردرگمی مخاطب و سخت شدن رقابت میشود.
مزیت شما در این وضعیت چیست؟
مزیتی که ما تعریف کردیم این بود که بتوانیم مرجعیتی درست کنیم برای کالای ایرانی با رویکرد سبک زندگی ایرانی – اسلامی؛ یعنی یک مزیت اطلاعاتی و محتوایی برای مخاطب داریم که بگوییم هر کالایی که عرضه میکنیم در این چارچوب است و به زودی میتوانیم بگوییم هر کالای موجود در این چارچوب را میتوانید در این سایت پیدا کنید.
با این کار مخاطب خودتان را محدود نمی کنید؟
مخاطب طبیعتا محدود میشود؛ یعنی مخاطبی که قسم خورده جنس خارجی مصرف کند از ما خرید نمی کند! ولی این محدودیت آن قدر هم گسترده نیست؛ چون معتقدیم که هم مخاطبان ما و هم همه مردم ایران به عنوان یک ایرانی که پایبند به سبک زندگی ایرانی هستند، به این ارزش و تولید ملی علاقه مند هستند و در صورت عرضه کالای باکیفیت ایرانی به آن اقبال خواهند داشت.
از طرف دیگر برفرض محدودیت این جامعه مخاطب، ما ترجیح میدهیم به جای آن بازار گسترده و پررقیب و بدون مزیت، روی دامنه مخاطب محدودتری کارکنیم که هم رقابت کمتری وجود دارد و هم میتوانیم برایش یک مزیت محتوایی و اطلاعاتی و یک ارزش افزوده داشته باشیم. شما به جای یک بازار گسترده با چند هزار رقیب و بدون مزیت، میتوانید بازار کوچک تری را در نظر بگیرید با رقیب کمتر که درعین حال مزیتی که ایجاد کردهاید برایش جذاب است.
در این فضا مشکل مصرف کالای ایرانی را در چه میدانید؟ صرفا بحث کیفیت است یا به فرهنگ سازی هم مرتبط است و شاید هم بحث چندوجهی باشد که به همه امور مرتبط باشد…
فاکتور قیمت و کیفیت و… قطعا در مصرف کالای ایرانی مؤثر است؛ ولی چیزی که بیشترین تأثیر را گذاشته همین ذهنیت منفی نسبت به موضوع و فرهنگ مصرف است.
مثلا همین کلمه ایرانی یا خارجی را فکر نمی کنم در هیچ جای جهان مثل کشور ما استفاده کنند که کالایی یا ایرانی است و یا خارجی! یعنی همین که خارجی است کافی است و مهم نیست از کدام کشور! بعید میدانم که در کشورهای دیگر چنین اصطلاحی رایج باشد. این دوگانهای که ایجادشده بین آنچه داخل کشور و آنچه بیرون مرز است، بدون آنکه افتراقی بین این دو باشد، نشان میدهد که فرهنگ خاصی بین ما حاکم است.
برای همین ما روی مفهوم کالای ایرانی نکاتی را از ابتدا داشتیم که اصلا کالای ایرانی چه هست؟ بعد به یکسری تعاریفی رسیدیم که مثلا کالای ایرانی چیزی هست که تماما در ایران تولید بشود یا بخشی از آن در ایران تولید شود و یا در ایران مونتاژ شود و یا تحت برند ایرانی باشد. ما ناظر به همین مسئله فرهنگی در نهایت رسیدیم به اینکه کالایی را ایرانی محسوب کنیم که الزاما تحت برند ایرانی باشد؛ یعنی حتی اگر در ایران تولید نشود و تحت برند ایرانی عرضه شود، همین که خریدش بر اساس اعتماد به یک نام تجاری ایرانی بوده کافیست و در همین حد موجب اعتمادبه نفس در تولید ملی خواهد شد.
برای مثال برخی کالاهای با تکنولوژی بالا که شاید فعلا امکان تولید در کشور را نداشته باشند، همین که تحت برند ایرانی تولید شود برای ما کافیست و میتوانیم آن را ایرانی محسوب کنیم.
در نتیجه این نگرش معتقدیم که حتی اگر کالایی را به هیچ وجه امکان تولیدش را نداریم، باید حتما برندسازی داخلی داشته باشیم و آن را تحت برند ایرانی عرضه کنیم. یعنی باید مصرفکننده را بهگونهای پرورش دهیم که حتی کالایی که تولید ما نیست را هم با برند ایرانی مصرف کند و واردات مستقیم برند خارجی را تا حد امکان کاهش دهیم.

در میان کالاهای ایرانی آن قدر تنوع داریم که بتواند سلیقه مخاطب را اقناع کند؟
در موضوعات مختلف متفاوت است؛ ولی در عمده کالاها میشود گفت که تنوع خوبی وجود دارد.
معضل اصلی در فروش کالا چیست؟
مهم ترین مسئله در این دوره که ما شروع به کارکردیم، رکود است. رکود در کل عرصهها تأثیرش را گذاشته و کالای ایرانی و خارجی هم ندارد و روی همه مؤثر بوده است. ما مقارن با دوره رکود وارد این عرصه شدیم که روی فروش تأثیر خواهد گذاشت.
مشکل دیگر ناآشنایی مردم با بازار دیجیتال است؛ و در آخر همین ذهنیتی که نسبت به کالای ایرانی وجود دارد. به هرحال بخش بزرگی از مردم هنوز این نگاه منفی را دارند؛ هرچند در سالهای اخیر یکسری کارهای ترویجی را شاهد بوده ایم و تأکیدات رهبر انقلاب هم خیلی مؤثر بوده و مردم به این سمت متمایل شده اند.
تولیدکنندهها با توجه به رکود و مشکلات موجود چقدر از این اتفاق استقبال میکنند؟
تا الآن استقبال خوب بوده است. ما تأمین کنندههای عمده فروش داریم و خرده فروش نیستند و این طور نیست که ما از واسطههای بخواهیم محصولات را تهیه کنیم.
ولی آسیبی که در بخش مصرف عرض کردم که کلا فروش دیجیتال و اینترنتی هنوز در بین مردم روشن نشده است، در بین تولیدکنندهها و تأمین کنندهها هم وجود دارد و آنها هم آشنایی زیادی با فروش اینترنتی ندارند. البته بعضی سایت و فروش دارند؛ ولی تعداد زیادی هم هستند که همان حالت فروش سنتی را دارند و ذهنیتی از فضای مجازی و فروش اینترنتی ندارند.
یک مسئله دیگر در این موضوع این است که تولیدکنندهها به ندرت درباره کالاهای خود محتوای قابل عرضهای دارند. یعنی شما یک کالای خارجی موجود در بازار را که دنبال کنید، عکس، محتوا و مشخصات آن در اینترنت موجود است؛ ولی خیلی از کالاهای ایرانی هیچ محتوایی برای آن تولید نشده است. باید عکاسی شود و برای آنها محتوانویسی بشود که هم هزینه بردار است و هم زمان بر. به بیان دیگر تولیدکنندگان ما اقتضائات فروش اینترنتی را ندارند و همین هم باعث شده که عمده کالاهای ایرانی در بازار دیجیتال ناشناخته باشند.
در بحث ارائه و توزیع کالای اینترنتی چون واسطهها حذف میشود شاید بگوییم که قیمت تمام شده پایین تر میآید. من سایت شما را هم که نگاه کردم تخفیف برای کالاها داشت. از همین مزیت فروش اینترنتی و حذف واسطهها استفاده شده یا تخفیف از خود تولیدکننده ارائه شده است؟
درست است که برخی هزینهها در فروش اینترنتی حذف میشود، ولی یکسری هزینه هایی هم دارد که در فروش حضوری نیست. برای مثال تولید محتوا برای محصولات لازم است که در فروش حضوری نیازی به آن نیست. در اینجا برای هر مطلبی که وارد میکنید خارج از اینکه چقدر فروش داشته باشید باید محتوای آن را تولید کنید.
ریسک کسبوکارهای آنلاین چقدر است، اخیرا با فیلتر موقت تلگرام خیلیها شاکی بودند که خیلیها الآن بیکار میشوند؛ این ریسک را چطور میشود از بین برد؟
کسبوکارهای وب پایه و قانونی از این نظر ریسک چندانی ندارد؛ چون به هرحال فضای پایداری است. اگر اینترنت ملی و شبکه ملی اطلاعات راه بیافتد این ریسک بسیار کمتر هم خواهد شد.
ولی کسب وکارهای مبتنی بر یک شبکه اجتماعی خاص، یا یک نرمافزار خاص و یا یک سایت خاص، کسبوکارهای پایداری نیستند. مثلا کسب وکاری که در تلگرام شکل میگیرد، هم وابسته به سیاستهای تلگرام است و هم سیاستهای محیطی. بنابراین از ابتدا باید فکر این مسائل را میکردند.
البته درصد این نوع کسبوکارها هم نسبت به کسبوکارهای موجود در وب زیاد نیست. یک بخشی از کسب وکارها است که دچار مشکل شدند. کسب وکارهایی هم در اینستاگرام و یا فیسبوک هستند. حتی در شبکههای اجتماعی ایرانی مثل سروش و گپ و آیگپ و… که تازه راه افتادهاند هم برخی کسبوکارهای جدید در حال شکلگیری هستند.
به هرحال کسب وکار در شبکههای اجتماعی بهویژه شبکههای خارجی که در چارچوب قانون تعریف نمیشوند و امکان حمایت قانونی را سلب میکنند را نمی شود کسبوکار پایدار نامید و ممکن است مقطعی باشد؛ مثل مشاغل فصلی که وابسته به سیاستهای شهرداریهاست.
فعالیت شما قبل از اینکه اقتصادی باشد برگرفته از نگاه فرهنگی شما نسبت به تأمین نیاز خانوار است. آیا به جز تعامل اقتصادی به دنبال فرهنگی نیز هستید؟
ما در کنار کارهای اقتصادی-فرهنگی، کارهای خاص فرهنگی هم انجام میدهیم. از جمله ضمیمه محتوایی سایت، یعنی وبلاگ «زیستنوشت» که علاوه بر اطلاعرسانی محصولات فروشگاه در این بستر، وظیفه عمده اش فرهنگ سازی در حوزه سبک زندگی، اعم ا فرهنگ خرید و مصرف و نیز فرهنگ تولید و کارآفرینی است.
همچنین کانالهای ما در شبکههای اجتماعی مطرح مثل تلگرام و اینستاگرام و نیز شبکههای اجتماعی ایرانی مثل سروش، آیگپ، آپارات و غیره همان اهداف فرهنگی را دنبال میکنند.
وضعیت کسب و کارهای نوین در ایران را چگونه میبینید؟
کسبوکارهای نوینی که در قالب استارتآپها در کشور در حال رشد هستند، شکل خاصی به بازار و مصرف و کلا جامعه خواهند داد. در سالهای اخیر برخی کشورهای غربی هم به ایران آمدهاند و در تعدادی از این کسبوکارها سرمایهگذاری کردهاند؛
اما جنس اکثر این کسبوکارها بهگونهای است که این حضور صرفا به سرمایهگذاری محدود نمیشود! چون در ارتباط تنگاتنگ با سبک زندگی مردم است. آنها در حال تبدیل به بنگاههای بزرگی هستند که هم بر اقتصاد اثر میگذارند، هم بر فرهنگ و سبک زندگی و چهبسا بر اجتماع و سیاست. بنابراین ضرورت دارد کسبوکارهای نوین مبتنی بر سبک زندگی خودمان را تقویت کنیم.
زیست نوشت